نماز جماعت و دفن ميت :
چند سال قبل بود و اذان در حال پخش شدن از بلند گوي مسجد بود و
حاج آقا به طرف مسجد جهت نماز مي رفت. در اين هنگام فردي با
عجله خودش را به حاج اقا رساند و گفت ميتي داريم و او را به
قبرستان برده ايم. شما همين الآن براي خواندن نماز ميت و تعليم قبر
بياييد.
حاج آقا گفت : مردم منتظر هستند و وقت نماز هم هست . صبر كن و
من نماز را زودتر مي خوانم و مي آيم و آن فرد كه عصباني شده بود
با وضعيت نامناسبي رويش را برگرداند و زير لب حرف هايي هم زد كه
به نظر مي آمد ،توهين آميز بود.
حاج آقا مطلق (ره) آن شب نماز را زودتر خواند و از مردم خواست كه
براي نماز و دفن فردي كه فوت كرده و ظاهراً افراد كمي براي دفن او
حاضر شده اند بيايند. چند دقيقه بعد تعدادي از نمازگزاران ، جهت
دفن ميّت به قبرستان رفته و پس از اينكه حاج آقا مطلق (ره) نماز آن
مرحوم را خواند و تعليم قبر نمود و او را دفن كند ، به پدر ميّت گفت :
ناراحت نشو كه آن موقع نيامدم ، دوست داشتم تعدادي در تشييع
جنازه ي او شركت كنند ، چون ثوب بيشتري دارد.
پدر ميّت در حال گريان از حاج آقا معذرت خواست كه زود قضاوت نموده
است.